پـیام های تجاری در این وبسایت

گور دسته جمعی از قتل عام هزاره ها در افغانستان

فهرست

 

29.01.2013

پس از دهه‌هاجنگ، پليس افغانستان ديگر حساسيت خود را نسبت به ديدن کشتار از دست داده است. به تازگي، يک گشتي پليس در منطقه خاص اورازگان از ولايت اورازگان در شمال قندهار، تصادفا با منظره‌اي دهشت‌بار روبرو شد که خود مي‌تواند کابوس‌هاي بسياري را حتي در ميان کارکشته‌ترين پليس‌ها برانگيزد.

روز جمعه، 25 ژوئن (4 تير) محمد گلاب وردک، از مقامات ارشد پليس افغانستان گفت، گشتي تحت امر او اجساد 11 مرد را در حالي يافته که سرهاي بريده آنان در کنار جسدهايشان قرار داشته است. آرايش دقيق سرهاي بريده در کنار اجساد، حتي وحشت اين پليس‌هاي کارکشته را برانگيخت. اين کشتار، رد و امضاي قاتلين زنجيره‌اي - يا نيروهاي طالبان - را بر پيشاني داشت.

در واقع، نيروهاي پليس افغان در زمان مشاهده اجساد از کيستي قاتلين خبر داشته‌اند، چرا که تمامي کشته شدگان از قوم بوده ‌اند.

وردک مي‌گويد:" کار، کار طالبان است. طالبان، چون آن ‌ها از قوم هزاره بوده‌اند، سرهايشان را بريده‌اند."

اتفاق، اتفاق تازه‌اي نيست. ساليان سال است که طالبان به شکلي نظام‌مند به کشتار شيعيان افغان که اکثرشان از قوم هزاره‌اند، مشغول است. هزاره‌ها که سومين قوم بزرگ افغان را تشکيل مي‌دهند، فارسي زبانند و شيعه.

زماني که طالبان در دهه 90 ميلادي کنترل افغانستان را در اختيار گرفت، هزاره‌ها نه تنها با سرکوب گسترده که با کشتار و نابودي مواجه شدند.

يکي از ناشناخته‌ترين اين موارد در سال 1998 و در زمان حمله طالبان به شهر مزار شريف که جمعيت کثيري هزاره در خود دارد، رخ داد. به شهادت ناظران بين‌المللي و گزارش سازمان ديده‌بان حقوق بشر (که پس از تحقيقات، گزارشي را نيز در اين زمينه گردآورد) طالبان در عملياتي خونبار، به شکلي نظام‌مند 8000 تن از مردم مزار شريف را به قتل رسانده ‌است.

شاهدان مي‌گويند، صبح روز 8 اوت 1998، طالبان پس از ورود به مزار شريف، با تيربارهاي سنگين خود که بر وانت‌هاي آنان سوار بوده، مردم را به رگبار بسته‌اند. هر کس که دست برقضا در خارج خانه بوده، آماج گلوله‌هاي آنان قرار گرفته است. لحظاتي بعد، خيابان‌هاي مزار شريف خونين و سينه‌ها گلگلون بوده است. بوي عفن اجساد از هم پاشيده و مگس‌زده، در تف گرماي خفقان آور مزار، طاقت از کف مي‌ربوده است. اجساد، پيش از آن که طالبان اجازه تدفين دهد، به مدت شش روز، پوسيده در آفتاب، بر کف خيابان‌ها رها بوده‌اند.

روز اول اگر کابوس بود، روز دوم را مي‌توان به وصف دانته در باب يکي از درکه‌هاي دوزخ تشبيه کرد. در روز دوم، طالبان جستجوي خانه به خانه مردان هزاره را آغاز کردند. هر که را مي يافتند، بالمآل به قتل مي‌رساندند. شاهدان عيني مي‌گويند، اکثر قربانيان را به گلوله بسته اما برخي را نيز سر بريده اند.

براساس شواهد عيني، سپس طالبان صدها تن را جمع کرده و سوار کانتينرهايي کرده‌اند، مگر در آن گرماي سوزان تابستان از گرما خفه شوند. در جريان اين عمليات، هر هزاره‌اي را، چه زن، چه مرد، چه کودک، که زنده مي‌يافتند، تيرباران مي‌کردند. بسياري از زنان و کودکان و سالخوردگان در حال فرار از شهر، که خود به دام مرگي بدل شده بود، تيرباران شدند.

يک شاهد عيني نقل مي‌کند که طالبان، کودکان را پس از کشتار والدين‌شان، در کانتينرها مي‌چپانده و به محل نامعلومي منتقل مي‌کرده‌اند. سن وسال، جنسيت و نقص و ضعف جسماني براي طالبان معنايي نداشته، طالبان حتي هيچ مصونيت ديپلماتيکي را به رسميت نمي‌شناخته‌اند.

سازمان ديده‌بان حقوق بشر در گزارشي آورده است، افراطيون طالبان حتي وارد سفارت ايران در مزار شريف شده و 10 ديپلمات و يک روزنامه نگار ايراني را به گروگان گرفته و سپس به قتل رسانده‌اند.

کشتار مزار شريف، به هيچ روي يک حادثه منفرد نبود. چندين مورد پاکسازي قومي ديگر نيز در دوره حاکميت طالبان در افغانستان رخ داد.

برخي از اين فجايع توسط سازمان‌هاي متعددي از جمله ديده‌بان حقوق بشر ضبط و ثبت شده ‌است. فجايع ديگري نيز قطعا از نظر پنهان مانده‌اند؛ چنان چه پس از سقوط طالبان، چندين گور دسته جمعي کشف و شناسايي شدند.

هرچند رخ‌داد 1998 مزار شريف ميلادي برجسته مي‌نمايد و در اين تاريخ است که طالبان از پس پرده بيرون مي‌آيند و به روشني ديدگاه‌ها و تمايلات خود را به اجرا مي‌گذارند.

ملا نيازي طالبان، فرماندار ولايت مزار شريف که چنين قتل‌عامي را هدايت کرده بود و گفته مي‌شد خود قربانيان را براي مرگ در کانتينرها انتخاب کرده است، به طور مستقيم هزاره‌ها را "کافر" خواند و همه آن‌ها را به مرگ تهديد کرد مگر آن‌که مذهب شيعه را به کناري گذارند و به "اسلام" - که از نظر او شاخه‌اي از مذهب سني به روايت طالبان بود - روي‌آورند. او در يکي از سخنراني‌هاي بي‌پرده خود که از سوي بازرسان بين‌المللي ضبط شد، گفته بود، "هزاره‌ها مسلمان نيستند بلکه شيعه هستند. آن‌ها کافرند. هزاره‌ها اين‌جا نيروهاي ما را کشتند و ما بايد آن‌ها را بکشيم ... اگر وفاداري خودتان را نشان ندهيد، خانه‌هايتان را به آتش مي‌کشيم و شما را مي‌کشيم. يا اسلام را مي‌پذيريد و يا افغانستان را ترک خواهيد کرد ... هر کجا که برويد شما را خواهيم گرفت. بالا هم که برويد، ما شما را به زير خواهيم کشيد؛ اگر در اعماق زمين نهان شويد، از موهايتان گرفته و شما را بيرون خواهيم آورد."

بايد تاکيد کرد که چنين ديدگاه‌هايي تنها به نيازي اختصاص نداشت و ديگر رهبران طالبان نيز با چنين نگاهي موافق بودند.

مولوي محمد حنيف، يکي ديگر از فرماندهان طالبان جمعي 300 نفره را در مسجدي خاص گرد آورد و به آن‌ها گفت که سياست اين جماعت "از روي زمين محو" کردن هزاره‌هاست.

چنين سخناني را نبايد فقط به عنوان "پيام نفرت" گروه‌هاي تندرو به شمار آورد زيرا طالباني‌ها در عمل نيز همين گونه رفتار مي‌کردند. چنين بيانيه‌هايي با کردار کساني چون ملا موسي، رييس به ظاهر امور بهداشت عمومي طالبان به طور عملي اجرا مي‌شدند. او روزي به يکي از بيمارستان‌ها مي‌رود و با هزاره‌هاي بيمار ملاقات مي‌کند اما روز بعد، به گفته يکي از پزشکان حاضر در اين بيمارستان، با گروهي مسلح بازمي‌گردد و تمامي هزاره‌ها و خانواده‌هايشان را که براي عيادت آمده بودند، به گلوله مي‌بندد.

از آن‌چه تاکنون به دست ما رسيده است معلوم مي‌شود که چنين مواردي، مادامي که طالبان بر مسند قدرت بود، در سراسر افغانستان به وقوع پيوسته است. هنگامي که اين گروه از قدرت سرنگون شد، کشف تعداد بسيار زيادي گورهاي دسته‌جمعي مملو از اجساد بي سر، متخصصان را به اين حقيقت رهنمون کرد رفتارهاي خشونت‌بار بيشتري رخ داده است؛ هرچند بسياري از کشته‌شدگان بدون هويت هستند و بسياري از گورهاي دسته‌جمعي نامکشوف مانده است.

اگر قصابي‌هاي دهه 1990 به همان دوره زماني محدود مي‌شد، آن را رخ‌دادي غم‌بار به حساب آورده و به بايگاني روي‌دادهاي خشونت‌بار مي‌سپرديم؛ اما در کمال تاسف اين موضوع تنها به گذشته مربوط نمي‌شود. با توجه به آن‌چه که گشتي‌هاي نيروهاي انتظامي افغان برملا کرده‌اند، طالباني‌ها يک بار ديگر روي‌کرد قديمي خود را از سر گرفته‌اند - يعني سلاخي مردم به دلايل قومي يا مذهبي، به ويژه اگر آن‌ها شيعه‌هاي هزاره‌اي باشند.

اگرچه ناتو تحت رهبري امريکا در سال 2001 تهاجم خود به افغانستان را آغاز و به ظاهر طالبان را از قدرت به زير کشاند، اما از آن زمان تاکنون، شبه نظاميان دوباره گردهم آمده، قدرت گرفته و بخش‌هايي از کشور را در اختيار خود درآورده‌اند. با نگاهي به گذشته در ميابيم که تنها توانمندي نيروهاي ائتلافي، ايجات افتراق موقت در اين گروه بوده است.

هرچند در کمي کمتر از يک دهه، ناتو تمامي تلاش خود را بکار بست تا افغانستان را از نيروهاي طالبان پاک کند، اما هرگز در اين کار موفق نشد. مي‌توان گفت همچون گندآبي که هر آن از جايي بيرون مي‌زند، اين گروه تندرو دوباره سربلند مي‌کند و جنگ هم‌چنان ادامه خواهد داشت.

به همين زودي‌ها، روزي فرا مي‌رسد که طالبان دوباره بر خواهند گشت و بازهم به ستم‌کاري‌هاي خود در برابر کساني که با آن‌ها مخالفند، به ويژه پيروان ديگر مذاهب، ادامه خواهند داد. بنابراين سلاخي هزاره‌ها تنها يک روي‌داد غم‌بار گذشته نخواهد بود. رنج و کشتار مردم ادامه خواهد داشت - به دليل پيشينه قومي به سرنوشت دهشت‌بار دچار خواهند شد و به دليل باورهاي خود به محکوميتي محتوم.

منبع: press tv

 

 

صفحه نخست  

سفارت و کنسول  

اطـلاعــیه  

سـیاسـت  

مـقـالات  

عـلمی و فـرهـنگی  

عکس و ويديـو  

خـدمات تـلـفـن ارزان  

پیام های تـجاری شـما  

آرشـیو مـطالب  

ارسال مـطالب  

تـذکـر استفاده از سـايت  

در باره مـا  

ارتـباط با مـا  

پيــوند هـا